حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد،
آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت:
"این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید، به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه میرسد".
مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکییکی از داخل سبد گردو برداشتند.
پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمیداشت و پی کار خود میرفت. مردی که خیلی احساس زرنگی میکرد با خود گفت:
"نوبت من که رسید دو تا گردو برمیدارم و فرار میکنم.
در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمیرسد."
او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابهلای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت:
"من از همان اول گردو نمیخواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد." این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.
خیلیها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شدهاند.
خیلیها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمیدانند و دایم با آنها کلنجار میروند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجتها و جدلهای افراد خانواده دارد.
خیلیها وقتی در شرکت یا موسسهای کار میکنند سعی دارند تکخوری کنند و در حق بقیه نفرات مجموعه ظلم روا دارند و فقط سهم بیشتری به دست آورند. آنها از این نکته ظریف غافلند که تیمی که در قالب شرکت، آنها را گرد هم جمع کرده مانند سبدی است که گردوها را در خود نگه میدارد و حفظ این سبد و تیم به مراتب بیشتر از چند گردوی اضافه است.
بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم میکنند که
فرد اصلا متوجه نمیشود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کلهشقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم میپاشد و گردوها روی زمین ولو میشوند
و هر کدام به سویی میروند، تازه میفهمند که نقش سبد در این میان چقدر تعیینکننده بوده است.
بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد و به هیچکس سهم شایسته و درخورش نخواهد رسید.
دیگر فرصتها برابر در اختیار کسی قرار نخواهد گرفت و آرامش و قراری که در یک چهارچوب محکم و استوار قابل حصول است به دست نخواهد آمد.
بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن.
بنابراین حواسمان جمع باشد که بیجهت سرگرم گردوبازی نشویم
و اصل کارراازدست ندهیم

دیدین یه بچه خیلی کوچیک زمین میخوره تصمیم میگیره بخنده یا گریه کنه به دیگران نگاه میکنه؟!
شمام وقتی زمین میخورین تصمیم میگیرین که ناراحت بشین یا نه؟!
در ما این امکان هست که خیلی چیز ها رو ناخودآگاه کنیم و به کنترل خودکار بسپریم که خوب هم هست چون اگه نبود نمیتونستین هم راه برین هم با موبایل حرف بزنین.
اما برچسب زدن به اتفاقها رو خودکار نکنین..!!
بیاین مثل همون زمانی که کودک بودیم ، اتفاق برامون اتفاق باشه و خودمون تصمیم بگیریم بخندیم یا گریه کنیم.
مثل کودکی، اتفاق جدید میتونه برامون جالب و شگفت انگیز باشه و یه تجربه ، نه الزاما خوب یا بد

با آدم ضعیف تر از خودتون تا حالا پینگ پونگ بازی کرده اید؟
منظورم اینایی هستن که تازه راکت بدست شده اند و چند ساعتی مربی داشته
اند و تازه از استایل والیبال اومده اند تو تنیس روی میز (با راکت اسبک میزنند)
خیلی عجیبه که اینها چون بد بازی میکنند ، نمیتونی ببریشون و اصلا هم مهم
نیست مهارتت ! طرف عملا یه بازی دیگه میکنه و توهم زده که پینگ پونگ داره
بازی میکنه...من و تو هم عملا تو این توهم وقتمون حروم میشه واتفاق بدتر اینه که وقتی با یه آدم حسابی میشینی پای بازی میبینی مهارتت خیلی کم شده و طول میکشه تا برسی به سطح بازی اصلی خودت!
اینها را نوشتم تا بگم حرف اصلیم را
وقتی با یه آدم کم فهم معاشرت میکنی یا آدمی که خودش را به نفهمی میزنه
وقتی با یه آدم خاله زنک دم به دم میشی
وقتی با آدم احمق دمخور میشی که قضاوتهای عجیب غریب و خرافی داره و تحملش میکنی ،
وقتی با یه آدم روبرو میشی که دغدغه هایش) مسکن ورستوران و لباس برند و(!...
دیگه انتظار نداشته باش که
از حروم شدن وقتت غصه بخوری
از درجا زدنت هم خجالت نمیکشی
از تجمع برنامه ای نصفه عمل شده و کارهای نیمه تمامت هم ککت نمیگزه
از نخواندن آخرین مقاله تخصصی رشته ات ، بهت بر نمیخوره
یا ندیدن فلان دانشمند و بلد نبودن مفاهیم بلند حافظ و مولوی و ....دردت نمیاره
اينجوري ميشه كه بی غیرت میشی عزیزم
مثل یه بزرگمرد از این وضعیت بیا بیرون و نذار
زنده به گور بشی و بشی یه مرده متحرک...
دکتر علیرضا شیری
1_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.
2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.
3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.
4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.
5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.
6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.
7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.
8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.
9_ خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.
10_ تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.
_آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.
12_تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.
13_یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.
14_قدیمی ها درست می گفتند.لازم است که یک روز از تجربیات آنها استفاده کنید.
15_به نزدیکترین مکان مقدس بروید و شمعی را روشن کنید.آنگاه برای خودتان دعا کنید.
16_افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.
17_اگر از مخالفان سرسخت خود هستید افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید.در ابتدا ممکن است احساس مسخره ای به شما دست دهد اما فقط پس از گذشت چند روز تفاوت بسیاری را درک خواهید کرد.
18_خودتان را دست کم نگیرید.تمام خصوصیات خوبتان را به خود متذکر شوید.
19_اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.
20_توجه خود را بر روی نکات مثبت زندگیتان معطوف سازید نه بر نکات منفی !
نكاتي كه در بازي كودكان بايد مورد توجه قرار گيرد:
- در بازي، كودكان را غيرمستقيم به رعايت مسائل اخلاقي و توجه به حق و عدالت تشويق كنيد.
- بازيهايي به كودكان پيشنهاد كنيد كه مطابق ذوق و سليقه آنها باشد.
- بازي بايد براي كودك متنوع باشد؛ تكيه بر يك نوع بازي درست نيست.
- هرگز در بازيهاي كودكانه دخالت مستقيم نكنيد.
- در بازي از تربيت اجتماعي كودك نبايد غفلت كرد.
- بايد كاري كنيد كه بازي به صورت تجربه اي لذت بخش براي كودك درآيد.
- اگر كودك ميل به بازي ندارد، بايد علت آن را جستجو كرد و در صورت لزوم به رفع آن پرداخت.
- گاهي لازم است والدين نيز همبازي كودكان شوند.
- بگذاريد كودك در بازي براي خود فكر كند و هرگز پاسخ را به كودك نگوييد، مگر در موارد استثنايي.
- اسباببازي بايد متناسب با سن و جنس كودك باشد.
- اسباببازي بايد ارزان قيمت باشد تا كودك بتواند آن را دستكاري كند.
- اسباببازي بايد براي كودك تازگي داشته باشد.
- وسايل بازي بايد متنوع باشند تا كودك را در رشد و تكامل ياري كنند.
- در خريد اسباببازي بايستي به نياز و سليقه كودك كاملاً توجه كرد و از هرگونه اجبار و يا القاي نظر خودداري نمود.
- اسباببازي بايد بيخطر باشد.
- از خوردنيها به عنوان اسباببازي نبايد استفاده كرد.
سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک میکند فردی بهتر و موفقتر شوید.
1. بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟
چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظهای احساس لذت و موفقیت کردید؟
به نظر من:برای لحظهای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما لحظات اینچنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقتها اتفاقات خوب را نادیده میگیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک میکند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.
2. چه کاری را میتوانستم بهتر انجام دهم؟
از تجربیات امروزتان چه درسی میتوانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور میتوانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راههایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.
3. مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟
کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد--و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان میکند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.
4. چه کار جدیدی را فردا میتوانم امتحان کنم؟
زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم. فردا چه تجربه جدیدی میتوانید داشته باشید؟
5. مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام میدهم؟
روی کسی که دوست دارید—همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر—متمرکز شوید. آیا به آنها گفتهاید یا نشان دادهاید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری میتوانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقتها آنقدر مشغول میشویم که عزیزانمان را فراموش میکنیم. این سوال باعث میشود دوباره به آنها بپردازید.
همین.
وقت پیشنهادی برای خواندن این مطلب 3 دقیقه
خیلی ها میخواهند اول به آسایش و خوشبختی برسند بعد به زندگی بخندند ولی نمی دانند که تا به زندگی نخندند به آسایش و خوشبختی نمی رسند …
:: :: سه دسته از انسانها را در زندگیتان هیچگاه از یاد نبرید : کسانی که در سختیها یاریتان کردند . . . کسانی که در سختیها رهایتان کردند . . . کسانی که در سختیها گرفتارتان کردند . . .
:: :: چیزی که سرنوشت انسان را می سازد “استعدادهایش” نیست ، “انتخابهایش” است …
:: :: برآنچه گذشت آنچه شکست آنچه نشد آنچه ریخت حسرت نخور زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد…
:: :: برای دو چیز نباید وقتتان را تلف کنید: مسائلی که برایتان اهمیت ندارند و کسانی که فکر می کنند شما اهمیتی ندارید
… :: :: عکساى قشنگت دلیل بر زیبایى تو نیست ، ساخته دست عکاس است … درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسى نباشى !
:: :: اگر افسردگی دارید، در حال زندگی در گذشته هستید. اگر اضطراب دارید، درحال زندگی در آینده هستید. اگر آرامش دارید درحال زندگی در زمان حال هستید
. . . :: ::پیش از آنکه دست های درخت به نور برسد ، پاهایش تاریکی را تجربه کرده ! گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی عبور کرد …
:: :: به یاد بسپار آنچه سرنوشت زندگی ما را تعیین می کند … تصمیم ماست ، نه شرایط
… :: :: تو کی هستی که بخواهی زندگی مرا قضاوت کنی ؟ من بی عیب نیستم و نمیخواهم باشم !فقط قبل از اینکه شروع کنی با انگشت مرا نشان بدهی مطمئن شو دستهای خودت پاک است . . . (باب مارلی )
:: :: در مسابقه بین شیر و آهو، بسیاری از آهوها برنده می شوند چون شیر برای غذا می دود و آهو برای زندگی پس: ” هدف مهم تر از نیاز است “
:: :: هنگامی که کسی آگاهانه تورا نمی فهمد خودت را برای توجیه او خسته نکن …
:: :: یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود …
:: :: تفاوت بین استعداد و هوش: راه رفتن روی طناب بر فراز آبشار نیاگارا “استعداد” است امتحان نکردن چنین چیزهایی “هوش” است!
:: :: موانع آن چیزهای وحشتناکی هستند که وقتی چشممان را از روی هدف بر میداریم به نظرمان میرسند !
:: :: اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی ک دید
وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید سن ، فاصله ، قد و وزن فقط یک عدد خواهند بود . . .
:: :: هیچگاه نگذارید به آن درجه از نا امیدی برسید که به خیلی کمتر از آنچه لیاقت دارید رضایت دهید
… :: :: لانهات را بر حباب حوصلهی مردمان نساز تا آواره بیحوصلگیشان نشوی
. تحمل کردن آدمهایی که ادعای منطقی بودن دارند سخت تر از تحمل آدمهای بی منطق است . . .
:: :: من از آنهایی که در باور خود همیشه حق دارند ، متنفرم (آلبرکامو )
:: :: زمانی خاطره هایتان از امیدهایتان قوی تر شدند ، روزگار افولتان در راه است . . .
:: :: امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد ! ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد ! شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد …
:: :: مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است . . .
:: :: هرگز با یک آدم نادان مجادله نکنید تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت بین شما را تشخیص دهند
. . . :: :: دوستان دو گونه اند : یکی آنان که همیشه شما را می خندانند و از ایشان خیری نخواهید دید … دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند ؛ قدر ایشان را بدانید ! (ابوالعلاء معری )
:: :: به خاطر داشته باش هرگاه به قله رسیدی همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده ای
:: :: روزی برای بعضی آدم ها تنها یک خاطره خواهید بود… تلاش کنید که لااقل خاطره ای خوش باشید…
:: :: برای کسی که گوشهایش را گرفته فریادِ من چیزی شبیه شکلک در آوردن ست
برای زیبا زندگی نکرد ن ، کوتاهی عمر را بهانه نکن ؛ عمر کوتاه نیست ، ما کوتاهی می کنیم
! :: :: همیشه دعا کنید : چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد ذهنی ، که بدیها را فراموش کند و روحی که هیچگاه ، ایمانش به خدا را از دست ندهد . . .
:: :: چه اسارت بی افتخاری است در بند حرف این و آن بودن …
:: :: انسانهاى بزرگ ،دو دل دارند ؛ دلى که درد مى کشد و پنهان است و دلى که میخندد و آشکار است.
چند سال پيش در يک روز گرم تابستان
پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آورد
و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت
مادرش از پنجره نگاهش مي کرد
و از شادي کودکش لذت مي برد
مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي کرد
مادر وحشتزده به سمت درياچه دويد
و با فرياد او را صدا زد
پسر سرش را برگرداند ولي ديگر دير شده بود
تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد
مادر از راه رسيد و از روي اسکله بازوي پسرش را گرفت
تمساح پسر را با قدرت مي کشيد
ولي عشق مادر آنقدر زياد بود که نمي گذاشت پسر در کام تمساح رها شود
کشاورزي که در حال عبور از آن حوالي بود
صداي فرياد مادر را شنيد
به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراري داد.
پسر را سريع به بيمارستان رساندند
دو ماه گذشت تا پسر بهبودي پيدا کرد
پاهايش با آرواره هاي تمساح سوراخ سوراخ شده بود
و روي بازوهايش جاي زخم ناخنهاي مادرش مانده بود
خبرنگاري که با کودک مصاحبه مي کرد
از او خواست تا جاي زخمهايش را به او نشان دهد
پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتي زخمها را نشان داد
: سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت
اين زخمها را دوست دارم، اينها خراش هاي «عشق مادرم» هستند
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼
گاهي مثل يک کودکِ قدرشناس
خراشهاي عشق خداوند را به خودت نشان بده
خواهي ديد چقدر دوست داشتني هستند
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼
اگر دلخورید بیان کنید. اگر میترسید ترستان را به زبان بیاورید. گریه دارید؟ گریه کنید. ناراحتی ها را باید ابراز کرد
نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند. با نگاه، با لبخند معنی دار، با کنایه،با حرف و طعنه
خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید.
چهره تان را، اندامتان را. آشتی با خود
از گذشته فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن
گاه برای بعضی میشود همه ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می نشینند و هیچ چیز
هم تغییر نمیکند. از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذابتر از زمان حال نیست
بیشتر ما حد توانایی خود را نمیشناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر میرویم. ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خودبیشتر مایه گذاشته ایم، زود دچار خستگی و دلزدگی میشویم.
آدم گاهی میرود توی نقشهایی که نقش
واقعی خودش نیستند و از من واقعی اش خیلی فاصله گرفته اند. بهتر است دیگران شما را
نپسندند تا اینکه هر روز به جای خود در آینه چهره ی کسی را ببینید که از شما سوال میکند:
راستی تو کی هستی؟
اکثر خانواده ها بدون اطلاع از جنبه های روانشناسی و فقط بر اساس تفکرات خود و رفتارهایی که از والدینشان آموخته اند به تربیت فرزندان خود مبادرت می ورزند .متاسفانه بسیاری از والدین در آینده و هنگام بزرگ شدن فرزندشان می گویند ما غذا ی خوب،لباس مناسب، مدرسه خوب و همه چیز برای فرزندمان آماده کردیم ولی نمی دانیم چرا اینگونه شد !!!
در زیر به بررسی انواع رفتارهای والدین و تاثیر آن بر روان فرزندان در آینده ذکر شده است :
رفتار / نتیجه
اگر کودک همواره مورد انتقاد قرار گیرد / محکوم کردن را یاد می گیرد
اگر کودک با پرخاشگری زندگی کند / جنگ و دعوا را یاد می گیرد
اگر کودک با ترس زندگی کند / نگران بار می آید
اگر کودک با دلسوزی و ترحم زندگی کند / یاد می گیرد برای خودش احساس تأسف کند
اگر کودک با استحضاء زندگی کند / خجالتی بارمی آید
اگر کودک با خجالت زندگی کند / احساس گناه می کند
اگر کودک با تشویق و دلگرمی زندگی کند / مطمئن و متکی به خود بار می آید
اگر کودک در محیطی که صبر و تحمل در آن است زندگی کند / یاد می گیرد صبور و شکیبا باشد
اگر کودک با تمجید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد قدر دان باشد
اگر کودک با تأیید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد خودش را دوست بدارد
اگر کودک با شناخت و آگاهی زندگی کند / یاد می گیرد هدف دار زندگی کند
اگر کودک با مشارکت زندگی کند / بخشندگی و سخاوت را یاد می گیرد
اگر کودک با شرافت و انصاف زندگی کند / یاد می گیرد به خود و اطرافیانش وفادار باشد
اگر کودک با رفاقت زندگی کند / یاد می گیرد دنیا محل زیبایی برای زندگی است
اگر کودک با آرامش و صفا زندگی کند / در آینده از سلامت روان بر خوردار است…